جدول جو
جدول جو

معنی چتی چی - جستجوی لغت در جدول جو

چتی چی
چگونه کسی، چگونه چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تی تی
تصویر تی تی
(دخترانه)
گیلکی شکوفه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به ’چای چی’ شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کرارج است که در بخش حومه شهرستان اصفهان واقع است و 447 تن سکنه و یک بقعۀ قدیمی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
لفظی است که مطربان هنگام رقص گویند چنانکه رقاصان هند تاتاتهیئی گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
فخر رازی آرد را لیتی کند
از برای طفلکان تی تی کند،
مولوی (از فرهنگ رشیدی)،
، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی:
ور نباشد گوش تی تی می کند
خویشتن را گنگ گیتی می کند،
مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)،
بهر طفلی نو، پدر تی تی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند،
مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)،
، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
چای پز، چای فروش، قهوه چی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
زبان کودکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
خمیری که آن را به شکل جانوران برای بچه ها درست می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپ چی
تصویر چاپ چی
چاپ کننده، کارگر چاپ خانه
فرهنگ فارسی معین
شکوفه ی درختان سیاه ریشه
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که در بازی تب چو با چوب به توپ ضربه زند
فرهنگ گویش مازندرانی
یک چیز، چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
مسگر
فرهنگ گویش مازندرانی
اسبی که یک چشمش زاغ و رنگ چشم دیگرش متمایز باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان نرم آب دوسر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
چه چیز
فرهنگ گویش مازندرانی
چگونه کسی، چگونه چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
چه، چه چیزی، چی، چه می گویی؟
فرهنگ گویش مازندرانی